برای آیات القرمزی
تقدیمش میکنم به زهرای مرضیه(س) و دختر دربندش: آیات القرمزي
از ابتدا تـــا قیامت،اســـــلام مدیــــــــــون زهــــراست
اســـلام نه ،آفرینش ،عمــری ست ممنـــــون زهراست
نصف جهــــــان وامــــدارِفریـــــاد خـــــــاموش حیدر
آن نیمه ی دیگرش نیــــز،همواره مرهــــون زهراست
از دین و آئـــین احـمد، مانــــــده اگر آب و رنـــــــگی
از اشک چشمان بانوســـت،از رخت گلگون زهراست
دیــــــروز اهــــل ســـــقیفه ،امــــــروز آل خــــــــلیفه
فرقی نکرده ســت دشمن،این حرفِ اکـــنون زهراست
آتش همــان آتش ست و ٬سیلی همـــــان ضرب سیلی
همشیره!طــــاقت بیاور...این صبر،قـــــانون زهراست
در سینه ای که علی هست،زخم و جراحت طبیعی ست
خون تو آیات آیـــا ، قرمز تر از خون زهراســــــــت؟
پ.ن: ضعف این شعر رو ٬ هم با علم حضوری و هم از رهگذر لطف دوستان درک میکنم.اما گریز و گزیری از گفتنش نداشتم.ببخشید م لطفن.
پ.ن ۲: یک نیمایی هم برای آیات القرمزی سروده ام.اینجا بخوانیدش.