با این نشانی دادنش!

 

پدرآمرزیده بجای اینکه بنویسد «همکف» نوشته:« GF».به خیالش با این فرنگی بلغور کردن ها،کسی قاطی آدم می شود.پسره ی نوکیسه،تا دیروز چلغوز را عوض تافتون می گرفت، اخ تف را جای شاهی سفید؛حالا که به پول رسیده،زبان مادری فراموشش شده.

از آنجا که از آسانسور،مثل مار غاشیه می ترسم ،یکساعتْ شیرینْ،همه ی طبقات آن برج خراب شده را گز کردم.از هر دیّارالبشری پرسیدم جی اف کجاست،یا کجکی نگاهم کرد،یا لبش را گاز گرفت ٬ یا مثل آن ضعیفه ی نسبتاً محترم،نخودی خندید و توصیه کرد با این ریخت کلنگی که من دارم عقب جی اف نگردم.

پیاله ی جفتْ زانوها، از بیخ قلوه کن شد.خدا دودمانت را دود کند مردکه ی هَوَنگ!

 پ.ن: حذف شد

بعد از حسین خانه ی شادی خراب باد

 

 

بعد بوق و اندی، این دو خط را اینجا قلمی می کنم بلکه رفقا بخوانند و فکر نکنند بیرون نرفتن فلانی از بی چادری است.عزای امام غریب ،دل و دماغ نمی گذارد برای احدی.نه برای من که برکت خدا،به همه ریخت معاصی،شهره ی عرشم الّا حرمت نکردن ماه عزا؛ نه برای شازده که این روزها روی چشم های پف کرده اش،پنداری پارچه زده اند:"بفرمایید روضه"

تا اطلاع ثانویه – اقلّ کم بعد هفتِ امام- کرکره پایین